نوروز 94
همه خرید هامو انجام داده بودم .. برای اولین بار دنبال مانتویی بودم که بدون دکمه باشه و با شال بپوشم ..
خیلی هم خوش شانس بودم که وقتی رفتم مدبرتر دیدم یکی از دوستای دانشگاهم اونجاست و کلی برام مدل آورد ، منم یه مانتو سفید خوشگل انتخاب کردم که مناسب حال و روزم باشه .. خیلی هم دوست داشتم وسایلامو .. ولی تا دقیقه 90 نمیدونستم دیگه شلوارم تنم نمیاد .. عصر آخرین روز فروردین رفتیم و من یه شلوار حاملگی خریدم ..
اینا همه نشانه هـای خوبی برام بـود صبحشم هم همراه بابایی رفتیم بیرون و سبزه و سمنو و کلی واسیل هفت سین خریدیم .. با اینکه فکرشم نمیکردم با اون حال و روزم هفت سین بچینم ، ولی با شوق و اشتیاق بابایی تونستیم زودی یه هفت سین بچینیم .. راستــی امسال بابایی 3 تــا مـــاهی گرفت
دعـا کردم امسال سال پربرکتی برای همه باشه ، و همچنین سال سلامتی و تندرستی