اولین تست
دختر گلم اینجا میخوام از همه خاطرات خوبی که توی این مدت برامون اتفاق افتاده بنویسم .. شاید یه روزی خودت ادامه دهنده این وبلاگ باشی
هیچ وقت فکرشو نمیکردم به این زودی حامله شم.. خـدا خیلی ما رو دوست داشت که تو رو بهمون هدیه کرد .
زمستون 93 تصمیم گرفتیم که یه نی نی داشته باشیم و بهمن مـاه 93 بعد از کلاس زبان و کوئیزی که داده بودم ، بابات اومد دنبالم و میخواستیم قدم بزنیم . من حدود یه مـاه بود یه حس هایی داشتم تا اینکه اصرار کردم و یه بیبی چک گرفتیم .
وقتی برگشتیم خونه زودی تست رو انجام دادم و یه لبخند پهن همه صورتم رو گرفت.
این روزا مصادف بود با تغییر خونه مامان اینا و کلی بدو بدو داشتن . بابا حسین اولش باور نکـرد و گفت تست خون بده ..
93/11/15
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی